مسلمانی امام خمینی
چیزی كه امروز غرب بعد از گذشت دو سه دهه ، مجددا روی آن تكیه دارد برای این كه اهمیت آن را از ذهنها دور كند، جدایی دین از سیاست ، و مجرد كردن دین از حقایق و واقعیتهای زندگی است ، كه متاسفانه من می بینم رگه های غلط آن گاهی اوقات در زبان بعضی از عناصر خود ما باید در خط مقدم جبهه باشند، دیده می شود. سیاست خارجی را با دین مخلوط نكنید؛ این از آن حرفهای غلطی است كه كسی مطرح می كند، درست هم محتوایش را نمی فهمد و نمی داند لازمه ی این حرف چیست ترویج تشیع هم همین طور است . برای ترویج تشیع هیچ عاملی بالاتر از آن نیست كه شما نشان بدهید تشیع پرچم عدل اسلامی و آزادی از قدرتهای استكباری را در دنیا برافراشته و حرف نویی برای ملتها آورده است . یكی از این سران فلسطینی كه دهها سال با تفكر ماركسیستی زندگی كرده بود، بعد از انقلاب اسلامی - حدود هفده ، هجده سال پیش - در یك سخنرانی در لبنان یا سوریه گفت من اعلام می كنم كه مسلمانم . بعد یكی از آقایان علمای اهل تسنن كه آن جا بود، سخنرانی كرد و گفت خیلی خوشوقتیم و خوشحال شدیم كه دیدیم فلانی كه از معارف است و شما او را می شناسید - بعد از سالها كه دوره ی جوانی خود را در مرام ماركسیستی گذرانده ، حالا مسلمان شده است . او از وسط جمعیت صدا زد و گفت : نه ، اشتباه نكیند؛ من مسلمانی شما را ندارم و هنوز هم به آن اعتقادی ندارم ؛ من مسلمانی امام خمینی را قبول دارم.