باغ ضروان

در زمانهای گذشته ، مردی صالح و ربانی و عاقبت اندیش در روستایش بنام ضروان ، نزدیك یمن زندگی می كرد. او صاحب كشتزار و باغ پرمیوه بود. او از رسیدگی به زندگی مستمندان و احسان به آنها دریغ نمی كرد، به طوری كه از محصول باغ و كشت خود، به اندازه كفاف برمی داشت و برای سپاس از نعمتهای خداوند بقیه را به فقرا می داد. خانه او كعبه فقرا بود و بیشتر نیازمندان برای تاءمین نیازهای خود، همواره سراغ او را می گرفتند. این مرد ربانی هر وقت كه صلاح می دید، فرزندان خود را به دور خود جمع می كرد و آنها را به رسیدگی و فقراء وصیت می كرد و می گفت : همه نعمتها از آن خداست و برای كسب رضایت او انفاق در راهش را از یاد نبرید. فرزندان ، از این نوع وصیتها زیاد شنیده بودند، اما به دارائی مغرور بودند. سرانجام مرگ این مرد فرا رسید و از دنیا رفت . فرزندان نصیحت پدر را به فراموشی سپردند و پیمان بستند كه محصول باغ و مزرعه را بین خود تقسیم كنند و به فقراء ندهند. فقراء طبق معمول سالهای گذشته هر روز به نزد آنان در باغ می آمدند اما فرزندان مرحوم چیزی از نعمتهای ارزانی شده را نمی دادند. خداوند بر آن خیره سران غضب كرد. هنوز روز برداشت محصول نرسیده بود كه صاعقه ای آتشین بر مزرعه و باغ آنها افتاد و همه را سوزاند. آنها وقتی كه صبح به سوی باغ رفتند، دیدند همه سوخته است.